► o▌  توسل به  امام رضا علیه السلام▌ o ◄
► o▌  توسل به  امام رضا علیه السلام▌ o ◄

► o▌ توسل به امام رضا علیه السلام▌ o ◄

وب مذهبی

قسمتی از زیارت نامه ابا الفضل

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد * 

وَلا تَدَعْ لی فی هذا الْمَکانِ الْمُکَرَّمِ وَالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ ذَنْباً اِلاّ غَفَرْتَهُ * 

وَلا هَمّاً اِلاّ فَرَّجْتَهُ * وَلا مَرَضاً اِلاّ شَفَیْتَهُ *

وَلا عَیْباً اِلاّ سَتَرْتَهُ * وَلا رِزْقاً اِلاّ بَسَطْتَهُ * 

وَلا خَوْفاً اِلاّ اَمِنْتَهُ *وَلا شَمْلاً اِلاّ جَمَعْتَهُ *

 وَلا غائِباً اِلاّ حَفِظْتَهُ * وَلا دَیْناً اِلاّ اَدَّیْتَهُ *

 وَلا حاجَهً مِنْ حَوائِجِ الدُّنْیا وَالآخِرَهِ لَکَ فیها رِضاً وَلِیَ فیها صَلاحٌ اِلاّ قَضَیْتَها *

یا اَرْحَمُ الرّاحِمینَ.

.

.

.

.

محبت به فرزندان

محبت به فرزندان
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
اِنَّ اللهَ عَزّوَجَلّ یَرحَمُ الرَّجلَ لِشِدَّة حُبِّهِ لِوَلَدِهِ
خداوند مرد را به خاطر شدت محبت و دوستی فرزندش مورد رحمت خویش قرار می دهد.(وسائل الشیعه- جلد 15)

کرامات رضویه ج 2 ص 78 و 77

کار، کار عیسی بن مریم علیهما السلام است
عالم ربانی شیخ محمد علی واعظ خراسانی (متوفای 1383 ق) و او از مرحوم عالم بارع صاحب نفس قدسیه شیخ محمد حسین قمشه‌ای که فرموده بود:
من در اوائل جوانی که در مشهد مقدس رضوی مشغول تحصیل بودم بسیار مفلوک و در کمال فلاکت و پریشانی به سر می‌بردم و به واسطه‌ی ناداری به روزه‌ی استیجاری امرار معاش می‌کردم. وقتی سه روی پی در پی روزه گرفتم و به جزئی چیزی سحری و افطاری خود را گذرانیدم ولی روز سوم در حرم مطهر حضرت رضا علیه‌السلام از حال رفتم. سید بزرگواری را به بالین خود دیدم که فرمود: برخیز و برو کار کن روزه بر تو حرام است. من برخاستم و به منزل خود رفتم و تعجب نمودم که آن سید بزرگوار که بود که از حال و روزه‌ی من خبر داشت؟! پس من در اطاق خود کاسه‌ای مسی داشتم و بردم فروختم و امر افطار خود را گذراندم و بعد از آن عقب کاری رفتم.
چندی که گذشت بر شانه و با زوری من دردی عارض شد که آرام و آسایش مرا سلب نمود. لذا به چند نفر طبیب رجوع کردم و علاج نشد. آنگاه یکنفر از اطباء گفت: این مرض تو «شقاقلوس» است و چاره و علاجش به جز بریدن کتف تو نمی‌باشد. من چون تحمل بر درد و الم نداشتم ناچار برای عمل جراحی راضی و حاضر شدم ولی طبیب گفت: برو چند نفر از علمای مشهور را ملاقات کن و قضیه خود را بگو و نوشته‌ای از ایشان برای من بیاور که فردا برای من مسئولیتی نباشد.
پس من از مطب او بیرون آمده و با نهایت پریشانی و حیرانی به حرم مطهر حضرت رضا علیه‌السلام مشرف شده و خود را به ضریح آن حضرت چسبانیده و شروع کردم به گریه کردن و درد دل گفتن و هر کس که می‌خواست نزدیک من بیاید فریاد
[صفحه 126]
می‌زدم که: خود را به من نزن و ملتفت باش. زیرا انگشتی (که به دستم می‌خورد گویا مرا می‌کشت) در همین حال بودم که ناگاه سید جلیلی را دیدم که گویا همان سید بزرگوار سابق بود که به من فرمود: روزه بر تو حرام است. داد زدم: آقا ملتفت باشید که خود را به من نزنید چرا که دستم درد می‌کند.
ولی آن آقا نزدیک آمد و دست مبارک خود را بر شانه‌ی من گذاشت و فرمود: درد نمی‌کند.
هر چه خواستم امتناع کنم نشد. همین قسم دست شریف خود را پائین می‌کشید و بازوی مرا فشار می‌داد و می‌فرمود: دردی ندارد. تا به همه‌ی دست من دست کشید مگر سر ناخن ابهام یا سبابه و گویا آنرا برای علامت باقی گذارد و چون چنین کرد فورا به برکت دست مبارکش تمام آلام و اسقام رفع گردید و چون از مرض و درد شفاء یافتم، نزد طبیب رفته و دستم را به او نشان دادم که گفت: این کار کار عیسی بن مریم است! و از طاقت بشر بیرون می‌باشد.
جناب شیخ خراسانی که این قضیه را نقل می‌کرد فرمود: بر سر ناخن شیخ قمشه‌ای شکافی پیدا بود که از آن زمان تا این زمان که تقریبا پنجاه سال می‌شود محو نشده بود.
کرامات رضویه ج 2 ص 78 و 77
ایکه بر خاک حریم تو ملائک زده بوس
رشک فردوس برین گشته ز تو خطه‌ی طوس
هر که آید به گدائی به در خانه‌ی تو
حاش لله که ز درگاه تو گردد مأیوس
علی اکبر مروج الاسلام
[صفحه 127]

الرّضا علیه السلام ایجاد خـوشحالى

.. الرّضا علیه السلام

 لیـس شـَىء مِـن اْلاعْمـالِ عنـد الله

عزّوجلّ بعدَالفـرائض أفضل مِن إدْخـالِ السُّرور علَى المؤمن

 امام رضا علیه السلام فرمود

 بعد از انجام و اجبات،

کارى بهتر از ایجاد خـوشحالى براى مومن، نزد خداوند بزرگ نیست

 بحارالانوار, ج ۷۸,ص ۳۴۷

مقرری گوشت . کرامات امام حسین

مرحوم فاضل نبیل وثقه جلیل آخوند ملا علی محمد طالقانی رضوان اللّه تعالی علیه از یکی از طلابی که ساکن صحن مطهر حایر
آقا ابی عبداللّه الحسین ع بود نقل می فرمود : یک روزی از روزهائی که در حجره صحن بودیم و درس می خواندیم و در اوئل
دوران طلبگیم بود امر معاش بر من تنگ شد بقدری که تمکن بر خرید قدری گوشت که یک شب بپزم و صرف کنم نداشتم و
بوی گوشت که از همسایه هم حجره ایم که غذا می پخت بر مشامم می رسید بدنم می لرزید ، یک روز به این فکر افتادم که
کبوترهای زیاد به صحن و حجره می آیند و اینها هم که صاحب و مالکی ندارند زیرا از صحراها می آیند و صید کردن حیوان
صحرائی هم جایز است . چطور است ، ما از این کبوترها بجای گوشت استفاده کنیم و دلی از عزا در آوریم پس تصمیم گرفتم
کبوترها را صید کنم ، ریسمانی به در حجره بستم و کبوتری به عادت سابقشان وارد حجره شد و من ریسمان را کشیدم در بسته شد
و کبوتر را گرفتم سر آن را بریدم و پرهایش را کنده و او کبوتر را زیر ظرفی گذاشتم . که بعد آن را بپزم و بخورم نزدیکیهای ظهر
بود گفتم باخیال راحت یک خواب قیلوله کنم و بعد آن را پخته و بخورم با همین خیال به خواب رفتم یک وقت در عالم رؤ یا
دیدم آقا حضرت ابی عبداللّه الحسین ع وارد حجره شد و با حالت خشم آلود و غضبناک به من نگاه می کند ، فرمود : چرا کبوتر را
گرفتی و کُشتی ؟ ! یعنی این کبوترها هم در پناه من و من صاحبان آنها هستم من از کار زشتی که کرده بودم از خجالت سرم را زیر
انداختم و حرفی نزدم ، دوباره حضرت فرمود مگر باتو نیستم چرا کبوتر را گرفتی کشتی ؟ ! من باز سکوت کردم . حضرت فرمود :
دلت گوشت می خواست که این کار را کردی ؟ دیگر این کار را مکن من روزی یک وُقیه گوشت به تو می دهم . من از خواب
بیدار شدم در حالیکه از زیادی خجالت لرزان و هراسان و از عمل خود نادم و پشیمان بودم ، پس برخواستم وضوگرفتم و به حرم
مقدس آقا حضرت ابی عبداللّه الحسین سیدالشهدا ع رفتم ، و فریضه ظهرین را بعد از زیارت ادا کردم و از عمل خود توبه نمودم
بعد به اراده حرم شریف حضرت عباس ع از حرم خارج شدم از بازار که می رفتم عبورم به دکان قصابی افتاده تا از در دکان قصابی
گذشتم ناگهان قصاب مرا صدا زد اول اعتنائی نکردم دوباره صدا زد گفتم : بله آقا بفرمائید با بنده کاری داشتید . گفت بیا گوشت
بگیر گفتم نمی خواهم گفت چرا ؟ گفتم پول ندارم گفت از تو پول نمی خواهم گوشت را در ترازو گذاشت و وزن کرد و گفت
از امروز به بعد روزی یک وُقیه گوشت پیش من داری می توانی بیایی ببری و چند بار تاکید کرد . گوشت را گرفته آوردم حجره
پختم و یکی از همسایگان حجره را هم دعوت نمودم و باهم خوردیم و بعد از من سؤ ال کرد از کجا آوردی به او گفتم یک نفر
روزی یک وقیه گوشت قرار داده و که به من بدهد و آن هم برای من زیاد است . گفت : ما که باهم همسایه هستیم گوشت از تو و
سایر چیزها مثل نان و مخلفات دیگر پای من و باهم سر یک سفره می نشینیم . گفتم مانعی ندارد و تا مدتها زندگی ما بر این منوال
می چرخید و کم کم قضیّه گوشت را همه دوستان و آشنایان فهمیدند و من هم هوای مسافرت به ایران بسرم افتاد با خود گفتم که
مقرری گوشت خود را تا یکسال بفروشم و پولش را خرج راه کنم . رفتم یکی از طلبه ها را پیدا کردم و مقرری گوشت را به او
فروختم که سیصدوشصت وقیه گوشت که نود حقه کربلا می شد و هر حقه پنج چارک من تبریز می شد که مجموع آن یکصد و
دوازده من تبریزی و نصف من می شود فروختم به قیمت معین و معلوم پس آن طلبه را در مغازه آن قصاب بردم و به او گفتم : آن
یک وقیه گوشت مقرری را تا مدت یکسال به این مرد بده . قصاب تا این حرف را از من شنید خندید و گفت آنکس که مرا امر به
این کار کرده بود منع نمود . تا این حرف را شنیدم آه سردی از دل پر درد کشیده و برگشتم . چون شب شد مهموم و متفکر
خوابیدم مولای خود آقا حضرت سید الشهداء ع را در خواب دیدم که به من نظر می کنند و فرمود خیال رفتن به ایران را داری ؟ از
خجالت حرفی نزدم و سرم را زیر انداختم سپس فرمود خوب خوددانی اگر خواستی بمانی اینجا نان و ماستی پیدا می شود ، این را
( فرمود و از خواب بیدار شدم و از عمل خود نادم و پشیمان شدم که چرا دست خود را از خوان و عطای آن بزرگوار بریدم . ( 4
بهتر زنوکری تو نبود سعادتی برتر ز دوستی تو نبود عیادتی ازجان و دل غلامی توکردم اختیار باکسی مرا به غیرتو نبود ارادتی شاها
اگر مرا نپذیری به نوکری نبود مرا دگر به جهان هیچ حاجتی باشم مریض وصل تو در بستر وصال آیا شود زمن بنمایی عیادتی ؟ من

دامنت رهانکنم تا بروز حشر باشد مرا بسوی تو چشم شفاعتی خواهم به وقت مرگ به فریادمن رسی آسان کنی تومشکل من با
اشارتی


http://yari.loxblog.com

رفع مرض صعب العلاج

رفع مرض صعب العلاج

مرحوم آقای حاج سید عباس شاهرودی نقل فرمود که:
وقتی ناخوشی صعب العلاجی عارض من شد و به هر طبیبی مراجعه کردم چاره پذیر نشد. تا از وسائل عادی به کلی ناامید شدم. آنگاه موقع را برای توسل مقتضی دیدم. پس حضور مبارک حضرت ثامن الائمه صلوات الله علیه مشرف شدم و عرض کردم: یا بن رسول الله تا حال که جسارت نمی‌کردم برای شفای خود، برای این بود که مبادا عرضم به شرف قبول نرسد و بفرمایید:
خداوند برای هر دردی دوایی قرار داده که بایستی به وسیله‌ی آن مردم مداوا نمایند. ولی من فعلا از اسباب عادیه مأیوس شده‌ام. اینک به در خانه‌ی تو آمده‌ام که شفای دردم را از حضرت پروردگار خواستار شوی. فرمود:
قریب به همین مضمون عرض حاجت کرده و درخواست شفاء نمودم چون از حرم مطهر بیرون آمدم و به کفشداری رسیدم. ناگاه به قلبم اخطار شد مثل اینکه کسی به من گفت: «مقل ازرق» بخورم. و به خوردن آن مواظبت نمایم. پس چنین کردم و مفید واقع شد و معلوم شد یگانه چاره‌ی بیماری من همان بوده و در مدت خیلی کم قلع ماده‌ی آن مرض شد.
الکلام یجر الکلام ج 1 ص 4 و 53

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

حضرت فاطمه ‏علیها السلام :
فَجَعَلَ اللَّهُ ... إطاعَتَنا نِظاماً لِلمِلَّةِ و إمامَتَنا أماناً لِلفُرقَةِ؛
خدا اطاعت از ما را رشته سامان ملّت، و امامت ما را مایه ایمنی از تفرقه قرار داده است.
الإحتجاج، ج ۱، ص ۱۳۴ . آینه یادها، ص 176

ترحم کردن

16.ترحم کردن
پیامبر(ss):(m1)
ارْحَمْ  مَنْ  فِی  الْأَرْضِ  یَرْحَمْکَ مَنْ فِی السَّمَاءِ.                من لایحضره الفقیه ،ج4،ص379
به کسانی که در زمین هستند ترحم کن تا کسانی که درآسمان هستند به تو ترحم کنند.

« سرمایه‌گذاری دائمی »


 « سرمایه‌گذاری دائمی »
امام رضا علیه السلام:
الأجَلُ آفةُ الأَملِ، والعُرفُ ذَخیرةُ الأبَدِ؛
اجل آفت آرزو، و نیکى اندوخته همیشگیست.
العدد القویّة: ص ۲۹۹ ح ۳۵ / چشم تماشا، ص206

انک جواد کریم


انک جواد کریم
اللّهُمَّ صَّلِ عَلی عَلّی بِن موسَی الَذی اِرتَضَیَتهُ
و رَضّیَتَ  بِه مَن شئتَ مِن خَلقِکَ وَ
قائماً بِأَمرِکَ و نــــاصِراً لِدینِکَ وَ شاهِــداً عَلی عِبادِکَ
وَ کَمــا نصَحَ لَهُم فِی السِِّرِ وَ
العَلانیَّة وَ دعا اِلی سَبیلِکَ بِالحِکمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ
فَصَلِّ عَلَیهِ اَفضَلَ مـا صَلَّیتَ
عَلی اَحَدٍ مِن اَولیائِکَ خِیرَتِکَ مِن خَلقِکَ إِ نَّکَ جَوادٌ کَریمً.
 
امام رضا(ع):
 الناس لو علموا محاسن کلامنا لا تبعونا؛
مردم اگر از زیبایی های سخنان ما آگاه می شدند،
                     از ما پیروی می  کردند

« بصیرت و ایمان عباس سلام الله علیه »


امام صادق سلام الله علیه :
کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی عَبدِاللّهِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهیدَا؛
عموى ما، عبّاس، داراى بینشى ژرف و ایمانى راسخ بود ؛ همراه با امام حسین علیه السلام جهاد کرد و نیک آزمایش داد و به شهادت رسید.
عمدة الطّالب، ص ۳۵۶ . آینه یادها ص 201
 
مناسبتهای روز:
  ولادت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام (26 هـ ق) و روز جانباز

ولادت با سعادت

ولادت

با سعادت

اولین ستاره

اسمان ولایت و امامت

امیر مومنان علی علیه السلام

بر دوستان محبان اهل بیت مبارک


ولادت

با سعادت

اولین ستاره

اسمان ولایت و امامت

امیر مومنان علی علیه السلام

بر دوستان محبان اهل بیت مبارک