.هدیه دادن
پیامبر
تَهَادَوْا فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالضَّغَائِنِ.
الکافی ،ج 5، ص 144
به یکدیگر هدیه بدهید که همانا هدیه کینه ها را از بین می برد.
.
باز دلم کرد هوای وصال
در حرم خسرو نیکو خصال
باز دلم پر کشید از آشیان
رو به دیار چمن لامکان
باز سرم جانب سامان رود
دل به حریم حرم جان رود
باز مرا عشق سفر در سر است
جان به تمنای رخ دلبر است
باز شدم طایر قدس آشیان
سیر کنم در دل هفت آسمان
رو بسوی مشهد مولا روم
بر سر کویش به تولا روم
مشهد ایا شهر امام رضا
مشهد ایا گلشن صدق و صفا
مشهد ایا طور وصال کلیم
مشهد ایا مهبط عرش عظیم
مشهد ایا نور دل خاکیان
مشهد ایا قبلهی افلاکیان
مشهد ایا کعبهی اهل کمال
مشهد ایا محفل بزم وصال
مشهد ایا میکده عاشقان
مشهد ایا عرش رفیع زمان
تاج سر کشور ایران توئی
نور دل خلق مسلمان توئی
نور فشان چون ید موسی توئی
روح فزا همچو مسیحا توئی
بارگه قدس تو دار الشفا
مرقد پر نور امام رضا
انکه دل عالم امکان بود
در دل خاک تو درخشان بود
خاک تو بر اهل نظر کیمیاست
نور فشان تا حرم کبریاست
قبلهی حاجات دل آزردگان
کعبهی آمال ستمدیدگان
آنکه درون دل تو جا نمود
عشق شد و روی به دلها نمود
ما همه مست رخ زیبای او
عاشق سرگشته و شیدای او
[صفحه 172]
بر سر کویش به نیاز آمدیم
صف بصف از راه دراز آمدیم
دست به دامان ولایت شدیم
ملتمش بذل عنایت شدیم
بوی خدا میشنوم در حرم
نور رضا مینگرم در حرم
ای پسر فاطمه، قربان تو
چنگ زنم، چنگ به دامان تو
کعبه بود خانهای از سنگ و گل
مرقد تو کعبهی جان است و دل
کعبه بود قبلهگه خاکیان
مرقد تو قبلهی افلاکیان
کعبه حریم حرم کبریاست
مرقد تو کعبهی آمال ماست
عشق بیا مست تمنا شویم
عشق بیا محو تولا شویم
عشق بیا پرده درانی کنیم
آنچه تو خواهی و تو دانی کنیم
عشق بیا همدم و همره شویم
طالب دیدار رخ شه شویم
عشق بیا ناله ز جان بر کشیم
اشک بریزیم و فغمان برکشیم
عشق بیا شیون و غوغا کنیم
سوز دل میزده پیدا کنیم
خلق نبینیم و خدایی شویم
در حرم دوست رضایی شویم
من به امید تو به پابوس شاه
آمدم ای عشق بدین بارگاه
کو هنر و قدرت مردانهات؟!
تاب و تب و شیون مستانهات؟!
دل به تو دادم که خرابش کنی
مست ولایت ز شرابش کنی
دل به تو دادم که ز جام طهور
نوشد و یکباره شود نور نور
دل به تو دادم که فروزان کنی
ذوب کنی، آتش سوزان کنی
دل به تو دادم که قیامت شود
مست ز صبای امامت شود
دل به تو دادم که ز مستی و شور
برق تجلی بردش سوی طور
دل به تو دادم که الهی شود
خاک ره درگه شاهی شود
از خودی خویش جدایم کند
متصل بحر رضایم کند
[صفحه 173]
روز نیایش بود ای دل بیا
وقت ستایش بود ای دل بیا
خواهم از این لحظه به هستی رسم
با میدلدار به مستی رسم
صاحب ادراک و درایت شوم
قطرهای از بحر ولایت شوم
اشک بیا باب طرب باز کن
ناله بیا زمزمه آغاز کن
تا که بگویم به صدای رسا:
سید و سالار، رضا یا رضا
صاحب اسرار، رضا یا رضا
محرم دلدار، رضا یا رضا
وارث بر حق پیمبر تویی
نور دل ساقی کوثر تویی
عصمت زهرای مطهر تو راست
حلم حسن وارث حیدر تو راست
نور حسین است به سیمای تو
جان به فدای رخ زیبای تو
سید سجاد تویی در سجود
گوهر یکدانهی بهر وجود
باقر علمی و جهان مست تو
علم خدائی همه در دست تو
جعفریان را تو فروغ زمان
صادق دهری و امام جهان
بعد پدر صدر اعاظم تویی
نور دل حضرت کاظم تویی
زادهی موسی، نفست عیسویست
نام دل آرای شریفت علیست
ای علوی منصب و احمد صفات
نور رخت آینه کائنات
مظهر آیات خدای عظیم
قطب زمان، مطلع قلب سلیم
واقف اسرار کتاب مبین
حجت حق قبلهی اهل یقین
منصب عرشی امامت تو راست
رهبری عالم و امت تو راست
کی تو غریبی به دیار عجم؟!
کیست چنین محتشم و محترم؟!
صاحب این کشور و این بارگاه
ما همه عبدیم و تویی پادشاه
گر قدمت مفخر ایران ماست
جایزه دوست به سلمان ماست
آنکه نبی گفت ورا اهلبیت
خلق کجایند و کجا اهلبیت
[صفحه 174]
یا که خدا راضی از این خاک بود
کو چو بهشت ابدش پاک بود
خواست چو بر شیعه عنایت کند
وز همه اعلام رضایت کند
داد بدین کشور و ملت مقام
تا به در آئیم ز غربت تمام
داد به ما مقدم پاک رضا
نور سماوات ز خاک رضا
سلطنت ار هست تو داری به دست
قدرت تو قدرت یزدانی است
خاک قدمگاه تو چون توتیاست
تا به ابد سرمهی چشمان ماست
کوکب اقبال همایون من
بخت بلند اختر میمون من
کرد مرا در حرمت میهمان
سیر ره دوست نمودم ز جان
بوسه زنم خاک تو را با ادب
دست به دامان توام روز و شب
عرض سلامم بپذیر ای جناب
نیست سلامی به درت بیجواب
من به طواف تو چو پروانهام
مستم و مدهوشم و دیوانهام
تا به سحر ناله و غوغا کنم
نور دل و دیده تمنا کنم
آنکه براین باب همایون گداست
گر چه سرافکنده بود، آشناست
پرده بر افکن که هویدا شوی
دیدهی دل ده که تماشا شوی
خواهش من گر نشود مستجاب
کورشود دیده که دارد حجاب
ورنه چو خورشید عیانی عیان
نور خدا کی شود از دل نهان؟
گر حذر از خواهش دنیا شود
با کرمت دیدهی دل وا شود
آینه ز نگار نگیرد اگر
نور خدا هست درو جلوهگر
کافر اگر گشت تو را میهمان
از کرمت بهره برد بیکران
سفرهی تو سفرهی اطعام عام
رحمت تو رحمت خیرالانام
من به امید کرمت آمدم
مست تمنای وصالت شدم
بخش، اگر دامنم آلوده است
یا که قصور و گنهی بوده است
[صفحه 175]
بخش، اگر لایق درگاه تو
نیست مرا هدیه دلخواه تو
بخش، اگر نامه سیاه آمدم
بخش، اگر غرق گناه آمدم
بخش، اگر نفس مرا بنده کرد
بر در اکرام تو شرمنده کرد
با همه ناکامی و وزر و قصور
نیستم از ساحت قدس تو دور
بندهی درگاه ولی آمدم
ذاکر و مداح علی آمدم
باشم ایا زبدهی اهل وفا
بر سر این خوان کرم آشنا
تا به «فرهمند» عنایت کنی
نیم نگاهی ز رضایت کنی
علیاکبر فرهمند آملی
[صفحه 177]
اقل: حاج آقا حسن پور سینا (زرگر و قلع زنِ ضریح جدیدِ امام رضا علیه السّلام) [19].
کارِ
زرگری را از یازده سالگی نزد دایی ام حاج سید مصطفی خدایی و برادرم حاج
حسین شروع کردم.آنها شریک های خوبی برای خودشان و استادان دلسوزی برای من
بودند. من هم سعی میکردم شاگرد خوب و حرف شنوئی برای آنها باشم و حسابی دل
به کار بدهم. به سنّ هفده سالگی که رسیدم همه اساتید و پیش کسوتانِ فن
زرگری و قلم زنی، تأیید کردند که من به مقام استادی رسیده ام. از بچّگی
آرزوی دیدن گنبد و گلدسته های طلایی حرم امام رضا علیه السّلام را در دل
داشتم. درباره ی کبوتر های امام رضا علیه السّلام و نغمه هایِ عاشقانه ای
[صفحه 118]
.
.
اقل: حاج آقا حسن پور سینا (زرگر و قلع زنِ ضریح جدیدِ امام رضا علیه السّلام) [19].
کارِ
زرگری را از یازده سالگی نزد دایی ام حاج سید مصطفی خدایی و برادرم حاج
حسین شروع کردم.آنها شریک های خوبی برای خودشان و استادان دلسوزی برای من
بودند. من هم سعی میکردم شاگرد خوب و حرف شنوئی برای آنها باشم و حسابی دل
به کار بدهم. به سنّ هفده سالگی که رسیدم همه اساتید و پیش کسوتانِ فن
زرگری و قلم زنی، تأیید کردند که من به مقام استادی رسیده ام. از بچّگی
آرزوی دیدن گنبد و گلدسته های طلایی حرم امام رضا علیه السّلام را در دل
داشتم. درباره ی کبوتر های امام رضا علیه السّلام و نغمه هایِ عاشقانه ای
[صفحه 118]
.
.
.
« برتری سکوت »
امام على علیه السلام:
صَمتٌ یُعقِبُکَ السَّلامَةَ خَیرٌ مِن نُطقٍ یُعقِبُکَ المَلامَةَ؛
خاموشىاى که براى تو سلامت در پى آورد، بهتر از گفتارى است که برایت ملامت به بار نشاند.
غرر الحکم، ح5866؛ میزان الحکمه: ج10، ص203
أعلام الدین، ص301؛ میزان الحکمه: ج8، ص119
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
امام على علیه السلام
«سَلامَةُ الدِّینِ وَالدُّنیا فی مُداراةِ النّاسِ»«سلامت دین و دنیا ، در مدارا کردن با مردم است»
..
.
.
.
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
پاک کننده بدی ها
رفع مشکلات
براوردن خواسته ها
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
......
« گریه بر امام حسین (ع
امام رضا علیه السلام:
فَعَلى مِثلِ الحُسَینِ فَلیَبکِ الباکونَ؛ فإنَّ البُکاءَ عَلَیهِ یَحُطُّ الذُّنوبَ العِظامَ؛
بر کسى چون حسین باید که گریهکنندگان بگریند؛ زیرا که گریستن بر او گناهان بزرگ را مىزداید.
وسائل الشیعة : 10/394/8؛ میزان الحکمه: ج7، ص410
.
.
.
.